::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::

ساخت وبلاگ
درود به همه من سمیرامیس متولد ۱۹۹۲ در۱۶یولی (juli.16 . 1992 ) فرایبورگ المان در ۴سالگی به کودکستان رفتم در ۶ سالگی به دبستان و پدر ومادرم هم شاغل بودند وباافتخارمیگویم که بهترین بابا ومامان دنیانصیب من شده بود تا۱۷ سالگی فارسی اصلاً بلد نبودم دوربرم ایرانی نبود تا اینکه به وسیله پدرم با اسرار من مرا با ایرانیان درمیهن چت آشنا کرد به شرطی که با خودش بیایم داخل چت و با خودش هم ببندم وقبول کردم وکمی آنجا یاد گرفتم هر چند مسخره هم میکردند امّا یه کم یاد گرفتم ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:36

سیزدهمین روز از فروردین بر اساس یک سنت باستانی به نام سیزده بدر شناخته شده در این روز مردم برای راندن نحسی از خانه بیرون می‌روند و این روز را در طبیعت سپری می‌کنند اما سال ۹۹ با وجود ویروس کرونا برخلاف این سنت به جای سبزه گره زدن در دامان طبیعت درخانه می‌مانیم تا نحسی این ویروس را از خودمان دور کنیم و این بیماری زنجیره‌ای را برای همیشه به تاریخ بسپاریم. ۱۳ بدر مبارک باد ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 143 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:36

درود به همه دوستان ممنونم که کامنت گذاشتین و حالم را پرسیدین بالاخره نجات پیدا کردم امّا خیلی سخت بود ودوران بسیار بد دردها در ۷روز اوّل فعلاً اجازه کار کردن ندارم به منزل آمدم واستراحت میکنم ولی دلم پیش همکارانم هست که تلاش فراوان میکنند تا دیگران را نجات دهند ومن یک همکار و بهترین دوستم که با هم درس خوانده بودیم و با هم کار میکردیم متأسفانه بر اثر کرونا ازدست دادم روحش شاد ویادش گرامی باد ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:36

امروز بارانیست آسمان میگرید اشک چشم هم مثل باران جاریست دل من غمگین است غصّه ام سنگین است من بزیر باران با صدایی نالان پی دست پدر میگردم درگلویم بغضی سر به بالا کردم شاید او میداند یا که اومی بیند صورتم بارانی قلب سکوتی کرده دل نگو طوفانی دل نگو طوفانی ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:36

دلم پرواز میخواهد شکسته بال وپر همراز میخواهد برای شعر گفتن ساز میخواهد نمیدانم کجا هستم گهی لرزان زبی مهری گهی درعالم حسرت زمان از دست من رفته خوشیها رخت بر بسته رسیدم من به پایانم تن پردرد من خسته بدنبال یه جای دنج طناب دار میخواهد دلم فریاد باآواز میخواهد فقط پرواز میخواهد فقط پرواز میخواهد ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:36